امین ترحمی اصل | روانشناس و مشاور شغلی
امین ترحمی اصل | روانشناس مشهد | مشاوره فردی | مشاوره شغلی
امین ترحمی اصل | روانشناس مشهد | مشاوره فردی | مشاوره شغلی

مکتب روانشناسی اسلامی

مکتب روانشناسی اسلامی، چرا؟! مگر روان‌شناسی چه کمبودی دارد که عده‌ای بحثِ روانشناسی اسلامی را مطرح می‌کنند؟ این اولین سؤالی است که طرفداران روان‌شناسی اسلامی باید پاسخ دهند! چراکه با بررسی دلایلشان روشن می‌شود، اصولاً چنین ضرورتی وجود دارد یا خیر؟ به این پرسش دودسته پاسخ داده شده است: «کاستی‌های روان‌شناسی» و «درونداشت‌های مکتب اسلامی».

چرایی مکتب روانشناسی اسلامی

فهرست مطالب

چرایی مکتب روانشناسی اسلامی

در این نوشته خلاصه‌ای از پایان‌نامهٔ مقطع کارشناسی‌ارشدم را با شما به اشتراک خواهم گذاشت. پایان‌نامه‌ای با عنوان «چرایی مکتب روانشناسی اسلامی : مرور نظام‌مند و فراترکیبب» که با نمرهٔ 20 از آن دفاع کردم و سامانهٔ پایان‌نامه‌های ایرانداک فقط 4%‌ همانندجویی در آن شناسایی کرد؛‌ بنابراین در ادامه نگاهی گذرا همچون یک «عکس» از آنچه که در 200 صفحه بحث کرده‌ام را ارائه می‌نمایم.

 

✅ چرایی مکتب روانشناسی اسلامی : مقدمه

اولین سؤالی که مکتب روانشناسی اسلامی با آن روبه‌رو است چرایی یا ضرورت آن است. ضرورتی که جمعی از اندیشمندانِ روان‌شناس مسلمان را واداشته است تا در این زمینه کوشش نمایند. با کندوکاو در میانِ دلایلِ ایشان است که روشن می‌شود، آیا چنین ضرورتی وجود دارد یا نه؟ روانشناسی مگر چه کمبودی دارد که ایشان پیِ چنین بنیانی هستند و در این مسیر همت گماشته‌اند؟ در پاسخ می‌توان گفت پرداختن به این مهم چندین نفع دارد:

1) علاقه‌مندان این عرصه را از گام برداشتن در این مسیر مطمئن یا منصرف می‌نماید.

2) مجموعهٔ ضرورت‌ها به‌صورت یکپارچه جمع می‌شوند و در نتیجه ساختاری ایجاد می‌شود تا منتقدان در نقد آن بکوشند و علاقه‌مندان پاسخ دهند.

3) با روشن‌شدن ضرورت، سمت‌وسوی حرکت نیز مشخص می‌شود.

به چرایی مکتب روانشناسی اسلامی دودسته پاسخ داده شده است «کاستی‌های روانشناسی» و «درونداشت‌های مکتب اسلامی». فعالین این حوزه معتقدند کاستی‌ها حکایت از ضرورت‌ها می‌کنند و درونداشت‌ها حکایت از توانایی‌ها دارند؛ بنابراین وقتی ضرورتی احساس می‌شود، درعین‌حال که توانی برای حل آن وجود دارد، پس می‌بایست طرحی نو درانداخت.

روش تحقیق

گسترش و پراکندگی مستندات موجود در خصوص چرایی مکتب روانشناسی اسلامی ، ضرورتِ پژوهشی با روش «مرور نظام‌مند» و «فراترکیب» را ضروری می‌ساخت.

مرور نظام‌مند روش قاعده‌مندی برای یافتن همهٔ اطلاعات موجود در یک موضوع خاص است و سخت‌گیرانه از یک شیوه‌نامهٔ از پیش تعیین شده تبعیت می‌کند. این نوع مرور مقدمهٔ فراتحلیل (تحلیل کمّی متون) یا فراترکیب (تحلیل کیفی متون) به شمار می‌رود.

فراترکیب روشی است که پژوهش‌های کیفی در هم تلفیق شده و تفاوت‌ها و شباهت‌های آن‌ها با هم مقایسه می‌شود، به شکلی که پس از ترجمان یافته‌ها، تفسیری نو از آن به دست می‌آید. این تفسیر می‌تواند به توضیح جامع‌تر پدیدهٔ موردنظر بینجامد و در توضیح آن نظریه‌های جدیدی ارائه دهد.

نتیجهٔ تحقیق

نتیجهِٔ جستجویِ ساختارمند در خصوص موضوع پژوهش، شناساییِ 37 نشریه و 33 استاد فعال در این عرصه بود. از بررسی بایگانی و آثار ایشان 60 کتاب، 700 مقاله، 18 میزگرد استخراج گردید. پس از حذف اسناد نامرتبط از بین آثار شناسایی شده، 3 کتاب، 14 مقاله، 7 مصاحبه، و 14 میزگرد، باقی ماند که نسبت به تلخیص، کدگذاری، دسته‌بندی، یکپارچه‌سازی و بازنویسی آن اقدام شد.

بنابراین پژوهشِ فوق کوشیده است تا با شناسایی، جمع‌آوری و دسته‌بندی تمامیِ مطالعاتِ قبلی در این حوزه به ترکیب و یکپارچه‌سازی آن پرداخته و سپس به بررسی و تحلیلِ آن بنشیند. به امید اینکه نظامی جامع به وجود آورد تا هر شخصی با مطالعه‌اش درکِ شفاف و روشنی از چرایی مکتب روانشناسی اسلامی به دست آورد، به حدی که از مطالعهٔ سایر متون بی‌نیاز گردد. در ادامه یافته‌های تحقیق در دو بخش کاستی‌ها و درونداشت‌ها ارائه می‌گردد.

 

✅ چرایی مکتب روانشناسی اسلامی : 1) کاستی‌های روان‌شناسی

در بخش اول، مباحث مربوط به کاستی‌ها در شش سرفصل «وجود سوگیری»، «خطای مبانی»، «ناسازگاریِ فرهنگی اعتقادی»، «روشمندی، محدودیت و انحصار»، «ناکارآمدی» و «ارزش‌مداری، بایدها و نبایدها» بررسی شد.

 

وجود سوگیری

در ابتدا ادعای وجود سوگیری در روانشناسی بررسی و پذیرفته شد، توضیح داده شد که «مبانی خطا»، «اقتضائات فرهنگی خاص»، «سرمشق غالب یک‌رشتهٔ علمی»، «موضوعات ویژهٔ موردتوجه یک محیط» و «علاقه‌های شخصی محقق» از کانال سوگیری وارد روانشناسی شده و آن را متأثر می‌کنند، ازاین‌رو نمی‌توان به خلوصِ یافته‌های آن اطمینان داشت. سپس باتوجه‌به «قانونمندی‌های» روانی رفتاری انسان بحثی در خصوص «قانون‌سازی»، «قانون‌مندی نمایی» و «القای قانونمندی» صورت گرفت.

 

خطای مبانی

بعد از آن خطای مبانی در سه حیطهٔ «هستی‌شناسی»، «معرفت‌شناسی» و «انسان‌شناسی» توضیح داده شد. مشخص شد که با حذف «خدا» از هستی‌شناسی، «وحی» از معرفت‌شناسی حذف می‌شود، در نتیجه از دانش چیزی جز تجربه‌های انباشته‌شدهٔ بشری باقی نمی‌ماند، پیرو آن «انسان‌شناسی» متأثر می‌شود چرا که حذف وحی از «معرفت‌شناسی» و اتکا صرف به آزمون و تجربه، بشر را از جادهٔ حقیقی شناخت منحرف می‌کند و در نتیجهٔ آن «انسان‌شناسی» به بیراهه می‌رود، متعاقبِ آن چون پایهٔ روانشناسی، «انسان‌شناسی» است، به این طریق مقدمهٔ اشتباهات بعدی در آن ایجاد می‌شود.

تکیه بر مبانی اشتباه بناکردن ساختمانِ روانشناسی بر زمینی سست و بی‌اعتبار است چرا که بحث در مورد شناخت اشتباه از «هستی»، «علم» و «انسان» است، آیا می‌توان با تصوری اشتباه از ویژگی‌ها، توانایی‌ها و غایتِ انسان برای او راهکار ارائه داد؟ درحالی‌که شناخت مقدمهٔ هرگونه راهنمایی و مشاوره‌ای است.

 

ناسازگاری اعتقادی فرهنگی

بعد از آن در سرفصل ناسازگاری اعتقادی فرهنگی به تأثیر نظریه‌های مبتنی بر «مبانی خطا» تحت سه عنوان «تضاد در نگرش اعتقادی»، «ارزش‌ها و الگوهای بهنجاری» و «القای هویت نادرست» اشاره شد، معیارهای تعیین «الگوهای بهنجاری» مورد نقد قرار گرفت، وجود «تضاد در نگرش اعتقادی» پذیرفته و در بخش بحث و نتیجه‌گیری در خصوص چگونگی ایجاد آن به «عدمِ صراحتِ منابعِ ترجمه شده» و «عدمِ وجودِ منابع دانشگاهی در خصوص مبانی صحیح» اشاره شد. در خصوص بحثِ «القای هویت نادرست» هر چند منطقی به نظر می‌رسید؛ ولی به دلیل عدم کفایت اسناد مرور در مورد آن داوری صورت نگرفت و لزوم تحقیق مستقلی با این عنوان مشخص گردید.

 

روشمندی

سپس روشمندی بررسی گشته و مشخص شد روش تجربی به‌تنهایی نمی‌تواند مسئولیت شناخت و تعالی روان‌شناختی انسان را به دوش کشد، بلکه می‌بایست در این مسیر از «وحی»، «تعقل» و «شهود» هم بهره گرفته شود و می‌بایست روش‌های کاربردی طرح‌ریزی گردد که در شناخت جنبه‌های ناشناختهٔ انسان مفید باشند.

اما در این میان سؤالی بی‌پاسخ ماند، آیا چنین روش‌هایی برای شناخت قانونمندی‌های روانی رفتاری انسان ابداع شده است؟ پاسخ به این سؤال از موضوع تحقیق حاضر خارج بود، ازاین‌رو جستجویی در این حیطه انجام نشد؛ گفته شد هر چند می‌توان «امید» داشت مکتب روانشناسی اسلامی با ارائهٔ روش‌های جدیدی خلأ موجود را برطرف سازد؛ اما اگر چنین توفیقی نیابد، مجموعهٔ نقدهایی که دراین‌خصوص به روان‌شناسی غربی صورت‌گرفته است، در مورد روانشناسی اسلامی هم قابل‌تصور است.

سپس در خصوص «القای ماده‌گرایی» بحث‌هایی صورت گرفت و توضیح داده شد که بسیاری از نتیجه‌گیری‌هایی که از یافته‌های تجربی می‌شود، تفسیرهای فلسفی ماده‌گرایانه از هستی است و ارتباطی با علم و یافته‌های تجربی ندارد و می‌بایست این دو از هم تفکیک شوند. پس از آن در خصوص «بحران نظری» به «عدم وجود نظام جامع» و «وجود رویکردهای متضاد» در روان‌شناسی اشاره شد.

 

کارآمدی

بعد از آن کارآمدی بررسی گردید و مشخص شد روان‌شناسی در ارائهٔ «توصیف» جامع و کاملی از انسان موفق نبوده است، بنابراین بخشی از «تجویزهایش» به دلیل عدم شناخت دقیق از انسان کارایی لازم را نداشته‌اند، اما درعین‌حال موفقیت‌هایی در «تکنیک» کسب نموده است، توضیح داده شد که دلیل موفقیت «تکنیکی» درعین‌حال که توفیقی در جنبه‌های «توصیفی» و «تجویزی» نداشته، شناخت نسبی جنبه‌های حیوانی انسان است.

سپس در خصوص ناکارآمدی بومی روانشناسی به مصادیقی اشاره شد که گویای عدم تناسبِ کاربردی نظریه‌ها به دلایل بومی بود؛ بنابراین باتوجه‌به آنچه که توضیح داده شد می‌توان نتیجه گرفت که روانشناسی، امروز نیازمند نظریه‌ای است که بتواند توصیفِ دقیقی از انسان ارائه داده و مبتنی بر آن توصیه‌های کاربردی عرضه کند که این نظریه می‌تواند مکتب روانشناسی اسلامی باشد؛ ضرورت تحقق چنین مکتبی در ایران باتوجه‌به شرایط بومی آن بیشتر احساس می‌شود.

 

ارزش‌مداری، بایدها و نبایدها

بعد از آن در خصوص ارزش‌مداری، بایدها و نبایدها بحث شد، این که توصیه‌های ارزشی در روانشناسی وجود دارد و چنان با آن آمیخته است که می‌توان به‌جای واژهٔ «روان» از واژهٔ «ارزش» استفاده کرد و روان‌شناسی را «ارزش‌شناسی» نامید. توضیح داده شد که روان‌شناسی با کتمان وجود ارزش‌ها به انسان خیانت نموده است، ازاین‌رو توصیه شد می‌بایست وجود ارزش‌ها به اطلاع عموم مردم برسد.

سپس بحث داغی در خصوص «تصاحب جایگاه دین توسط روان‌شناسی در غرب» مرور شد، شباهت‌ها و تفاوت‌های دین و روان‌شناسی بررسی و مشخص شد بعد از رنسانس روانشناسی عملاً جایگاه دین را در غرب تصاحب کرده است و نوعی دین مادی است که انسان مدرن را هدایت می‌کند.

 

مکتب روانشناسی اسلامی

 

✅ چرایی مکتب روانشناسی اسلامی : 2) درونداشت‌های روانشناسی اسلامی

اما در بخش دوم مرور به درونداشت‌های روان‌شناسی اسلامی یعنی «منافع روان‌شناسی»، «وجود معارف روان‌شناختی دینی»، «لزوم ایجاد رویکرد واحد»، «جامعه‌سازی اسلامی» و «منافع بومی‌سازی» اشاره شد.

 

منافع روان‌شناسی

در خصوص منافع توضیح داده شد که قبل از ظهور روانشناسی بیماری روانی نوعی تسخیرشدگی توسط اجنه و شیاطین تلقی می‌گشت به‌نحوی‌که با روش‌های درمانی‌نما بیمار را شکنجه می‌دادند تا جن یا شیطان جسم او را ترک کند، روانشناسی توانست با تغییر چنین نگاهی رفتار نامتعارف را به‌عنوان بیماری روانی مطرح و تثبیت نماید.

یا اینکه هر یک از مکتب‌های روان‌شناختی در عین حالی که نتوانسته‌اند توصیف کامل و جامعی از انسان ارائه دهند ولی بخشی از وجود انسان را به تصویر کشیده‌اند که بی‌شک می‌توان از آن‌ها بهره برد. یا ظهور روی‌آوردهای جدیدی که خارج از پارادایم پوزیتویستی، برخی مباحث روان‌شناختی را دنبال می‌کنند خود نشانهٔ نوعی تغییر و امکان جدید به شمار می‌رود.

همچنین نگاهِ مثبتِ متأخرِ روان‌شناسی به دین خود بارقه‌هایی از امید را ایجاد می‌کند، هر چند که هنوز روان‌شناسی دین را به‌عنوان یک منبع معرفت‌شناسی نپذیرفته است و فاصلهٔ زیادی با این مهم دارد؛ اما نگاه مثبت به دین و چرخش از مواضع قبلی که دین را نوعی نوروز تلقی می‌کرد نوعی تغییر مثبت به شمار می‌رود.

حتی توضیح داده شد که ظهور روانشناسی اذهان عالمان جهان اسلام را بر روی معارف روان‌شناختی دینی متمرکز نمود، اشاره شد که در غیاب روان‌شناسی به چنین جنبه‌هایی از معارف دینی توجه جدّی صورت نمی‌گرفت؛ اما ظهور روان‌شناسی این توجه را ایجاد نمود.

همگی این موارد نشان‌دهندهٔ پتانسیل‌های مثبتی است که وجود دارد و می‌تواند در تحقق «مکتب روانشناسی اسلامی» مورداستفاده و بهره‌برداری قرار گیرد.

 

وجود معارف روان‌شناختی دینی

پس از آن به «وجود معارف روان‌شناختی دینی»، مبانی و منابع غنی اسلامی، تجربه‌های زندگی پیامبر (ص) و اهل‌بیت (ع)، و در نهایت به فلسفهٔ اسلامی اشاره و توضیح داده شد که این منابع غنی می‌توانند در «مقام کشف» به‌منظور نظریه‌پردازی و فرضیه‌سازی مفید واقع شوند و تأثیرات تعیین‌کننده‌ای داشته باشند.

 

لزوم ایجاد رویکرد واحد

سپس باتوجه‌به مباحثی که در بخش بحران نظری در خصوص «عدم وجود نظام جامع» روان‌شناختی و ظهور «رویکردهای متضاد» توضیح داده شده بود، به «لزوم ایجاد رویکرد واحد» اشاره و تأکید گردید، می‌توان به پشتوانهٔ مبانی واقع‌بینانه و توصیف دقیقی که اسلام از انسان ارائه داده است «مکتب روانشناسی اسلامی» را بنا نمود که این خود می‌تواند رویکردی «واحد» و «معیار» باشد که با توصیف کامل از انسان، نظام جامعی را به وجود آورد که توان پاسخگویی به همهٔ جنبه‌های روانی و رفتاری انسان را داشته باشد.

 

جامعه‌سازی اسلامی

بالاخره به اهمیت «جامعه‌سازی اسلامی» و «منافع بومی‌سازی» اشاره شد، اینکه برای داشتن جامعه‌ای اسلامی و بهره‌برداری از منافع حاصل از آن می‌بایست روانشناسی به‌عنوان تخصصی میان‌رشته‌ای موردتوجه ویژه قرار گیرد و به‌عنوان بخشی از یک سیستم جامع اسلامی نقش خود را در جامعه‌سازی اسلامی ایفا کند. توضیح داده شد که روانشناسی به‌عنوان علمی که با کوچک‌ترین واحد جامعه، یعنی «انسان» سروکار دارد با تغییر و تعالی او می‌تواند نقش بسیار مهمی دراین‌خصوص ایفا نماید.

 

مکتب روانشناسی اسلامی

 

✅ چرایی مکتب روان‌شناسی اسلامی : جمع‌بندی

در نهایت به طور خیلی خلاصه می‌توان گفت: از کانال «سوگیری» «مبانی خطا» و «ویژگی‌های فرهنگِ خاص» به نظریه‌ها منتقل می‌شوند که «ناسازگاریِ فرهنگی اعتقادی» را در جامعه ایجاد می‌کنند؛ از سوی دیگر «انحصار در روشمندی و محدودیتِ» حاصل از آن، باعث می‌شود نتواند به بسیاری از موضوعات فرامادی روانِ انسان بپردازد و در نتیجه مبتلا به‌نوعی «ناکارآمدی» می‌شود.

البته روان‌شناسان با وجود این «ناکارآمدی» به مشاوره می‌پردازند و «ارزش‌های» شخصی و رویکردی خویش را در جریان درمان وارد می‌کنند که این امر بر روند درمان تأثیر می‌گذارد. همهٔ این رویدادها زمانی به وقوع می‌پیوندند که روان‌شناسی با ارائهٔ توصیه‌هایی در خصوص چگونه زیستن، بایدها و نبایدهای سلامت روانی، تعیین هنجارهای بهزیستی، عملاً «جای دین را تصاحب» کرده است و خود نوعی دین مادی عصر مدرنِ کنونی به شمار می‌رود.

البته منظور از بررسی و برجسته‌کردن کاستی‌ها طرد کامل و کتمان فواید آن نیست، بلکه باتوجه‌به منافعی که بر وجود روان‌شناسی مترتب است می‌تواند در جهت اعتلای روان‌شناختی نوع انسان مفید واقع شود، ازاین‌رو می‌بایست با استفاده از منابع دینی نسبت به «اصلاح خطاها»، «رفع کاستی‌ها» و «تغییر مسیر آن به صراط مستقیم توحیدی» اقدام نموده و از آن به‌عنوان ابزاری در جهت رسیدن به اهدافِ انبیا، یعنی همان پرورش «انسان متعالی» بهره برداشت؛ بنابراین «مکتب روانشناسی اسلامی» طرحی است برای «کمال» روان‌شناسی در جهت «تعالی» انسان، نه اقدامی بر علیه‌اش و طرد آن.

 

مکتب روانشناسی اسلامی

 

💟 اگر بعد از مطالعهٔ خلاصهٔ پایان‌نامه کنجکاو شدید که در موردش بیشتر بدانید، پیشنهاد می‌کنم مقالهٔ علمی پژوهشی مستخرج از آن را که در نشریهٔ مطالعات اسلام و روان‌شناسی، دوره 16، شماره 30، فروردین 1401، صفحه 105-124 به چاپ رسیده است را حتماً مطالعه کنید.

دانلود مستقیم با کلیک بر روی لینک زیر:

مرور نظام‌مند و متاسنتز مطالعات مربوط به چرایی مکتب روانشناسی اسلامی  

91 / 100

لطفاً سؤال یا دیدگاهت رو برام بنویس!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده − دو =

آخرین ‌نوشته‌های مشاوره شغلی

آخرین ‌نوشته‌های روان‌شناسی اجتماعی

آخرین ‌نوشته‌های روان‌شناسی عمومی

خاطرات یک روان‌شناس!

با مشاورهٔ شغلی آیندهٔ خود را ذخیره کنید!